امتیازات مهم افرادی که دارای دانشی سودمندند همه را به این کار از دوران کودکی تا پایان عمر و در همه حال و حتی در سختترین حالات سفارش کرده است. (آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند.)[1]
در جامعهای که اسلام ناب محمدی(ص) اقتدار داشته است هم ن جوینده علم فراوان بودهاند و هم بانوان استاد و آنگاه که اجتماع به سوی تأمین هوس قدرتمندان و اطاعت از زورمداران حرکت میکرده این حرکت بسیار کند شده و شتاب چندانی نداشته است. در فضایی که نخبگان، ارزش ن را بر مدار فضایلی چون اوج در اندیشه، فزونی در دانش، گستردگی در محبت، سبقت در ایثار و . تعریف مینمودند و حاکمان نیز قدرت حکومت را ابزاری در جهت ایجاد و تثبیت این ارزشها به کار میگرفتند دانش بانوان چه در کمیت و چه در کیفیت رشد بسیاری مییافت و زمانی که خواص جامعه، در پی ی شهوات نفسانی خود و نیز در خودباختگی نسبت به فرهنگ آلوده روم یا شرق و غرب، ارزش زن را در طنازی و عشوه گری و دلبری او تلخیص نمودند، هم ن اندیشمند رو به کاستی نهادند و هم عمق دانش بانوان رو به کاهش گذارد.
لذا قرنها جوامع مسلمانان ما با بلای جهل ن، سطحینگری آنها و فقدان متفکران بزرگ زن مواجه بوده است.
از یاد نبریم که تحجر برخی مقدس مآبان نیز بر گستره این آفت عظیم افزود. آنان که در رعایت حریم روابط زن و مرد، کاسه از آش داغتر شده، خود شریعتی جدید برای بانوان بنا نهادند.
و تا بدان جا پیش رفتند که ترک واجباتی چون طلب علم و امر به معروف و نهی از منکر را به بهانه آنکه ممکن است نامحرم صدای زنی را ولو به دور از ظرافتهای صوتی بشنوند و یا حجم بدن او را ولو پوشیده در حجابی کامل، ببیند، جایز شمردند.
آن جماعت فراموش نمودند اگر نیمی از پیکره اجتماع را در جهل خویش وا گذاریم نیم دیگر نیز از این آفت ضررها خواهد دید.فرزندانی که دست پرورده این بانوان جاهل باشند نسل آینده امت اسلامی را چگونه خواهند ساخت؟اگر ن مستعد جامعه اسلامی، امکان رشد فکری را نیابند جامعه اسلامی با چه محرومیتهایی مواجه خواهد شد؟
نهایتا با حرمان بخش عمدهای از اجتماع از علوم مورد نیاز، جوامع دیگر در دانش و صنعت از مسلمین پیشی گرفته و مسلمانان برای رفع نیاز خود مجبور به تن دادن به ذلت گدایی از غیر میگردند.محصول این تحجر کجا و عمل به کلام خدا کجا که فرمود لِلّه العزه و لرسوله و للمؤمنین».
لازمه عزت، استغناء مسلمانان از کفار و لازمه آن برخورداری از علم و ابزار مورد نیاز جهت زندگی سالم میباشد.پس بر همگان لازم است به فراخور استعداد و همت خویش برای جامعه اسلامی عزت آفرینند.
این جماعت به بهانه چند روایت (لاتعلموهنّ الکِتابه، .) که حاوی نکاتی بس ظریف است و با تغافل نسبت به آن همه حدیث دیگر و سیره عملی معصومین(ع)، مشارکت علمی بانوان را برنتافتند و سواد نوشتن را ولو جزء غیرقابل تفکیک علم آموزی باشد به منزله فعل حرام نامیدند.
در منشور ملل متحد موضوع آموزش و پرورش بهطور کامل تبیین نگردیده و در مفهوم محدود آن به کار رفته است، در این خصوص تنها به مقدمه منشور که به حقوق اساسی بشر و حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و تساوی حقوق بین زن و مرد و همچنین بین ملتها اعم از کوچک و بزرگ و بند 3 ماده 1 که به پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر وآزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان ومذهب ومیتوان اشاره نمود. اما در اسناد بینالمللی زیادی پس از منشور ملل متحد این حق صریحاً بیان شده است. ( فلسفی، 1385)
درسال 1948 اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده 26 صراحتاّ اعلام داشت: هر کس حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی اجباری است، آموزش حرفهای باید عمومیت یابد و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهرهمند گردند. مفاد این ماده با کلمه هرکس آغاز شده؛ یعنی تمام افراد بشر بدون هیچ قید، انحصار و تبعیضی، بدون هیچگونه تمایزی، خصوصاً تمایز جنسیتی و تنها به صرف انسان بودن محق بهرهمندی از آموزش و پرورش هستند و به صورت رایگان باید از تعلیمات و آموزشهای ابتدایی واساسی بهرهمند گردند تا بتوانند نیازهای اساسی خود را تأمین کنند وفرصت گسترش آگاهیها و اندیشه و تفکر خود را بیابند. (کریون، 1387) آموزش ابتدایی اجباری است یعنی شرافت و حیثیت انسانی بشر اجازه نمیدهد که اگر حتی خود فرد نخواهد از آموزش و پرورش استفاده کند او را مجاز به چنین کاری نمود بلکه همانند حق حیات و زندگی، چنان محترم و ارزشمند شناخته شده که هیچ کس حتی خود شخص نمیتواند و نباید آنرا از خود سلب نماید و به زندگی خود خاتمه دهد.
معاهده یونسکو دربارهی پیکار با تبعیض آموزشی و پرورشی در سال 1962 به اجرا گذاشته شده و در حال حاضر به امضای بیشتر دولتها رسیده است، دولتها به موجب این معاهده به اجرای تی ملی متعهد میشوند که به ارتقای برابری امکانات و برخوردها در عرصهی آموزش یاری رساند. آنها هم چنین متعهد میشوند که در صورت وم قوانینی برضد هرگونه تبعیض در پذیرش شاگردان و رفتار با آنان در مؤسسات آموزشی وضع کنند و اتباع بیگانه نیز به امکانات آموزشی برابر با سایر افراد دسترسی داشته باشند. (لوین، 1387)
درسال 1966 میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهعنوان سندی که به تشریح و تبیین حقوق و آزادیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میپردازد با شرح و بسط بیشتری به معرفی و حمایت از حق آموزش و پرورش میپردازد وعلاوه بر آن یک نوع نقش نظارتی هم بر عملکرد دولتها پیشبینی کرده است، میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی دو ماده 13 و 14 را به حق آموزش و پرورش اختصاص میدهد. ماده 13 یعنی طولانیترین مقرره میثاق، گستردهترین و جامعترین ماده در زمینه حق آموزش و پرورش در نظام بینالمللی حقوق بشر است. (کریون، 1387)
در رساله تحقیقی حاضر سعی شده است که با مطالعه و بررسی معیارها و شاخصهای عدالت جنسیتی در حق برآموزش و پرورش درفقه اسلامی و نظام بینالمللی حقوق بشر بهرغم گریزناپذیر بودن آموزش برای برخورداری انسانها از سایر حقوق بشر، محتوای این حق هم در فقه اسلامی و هم در اسناد حقوق بشر تبیین و بررسی گردد. امید اینکه این پژوهش قدمی در راه عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش باشد.
بیان مسأله:
حق آموزش و پرورش یکی از حقوق بنیادین شناخته شده هم در نظامهای داخلی و هم درکنوانسیونهای بینالمللی از جمله کنوانسیون حقوق بشر میباشد. از آنجا که حقوق موضوعه کشورمان مبتنی بر حقوق اسلامی و فقه شیعه میباشد این امر علاوه بر برخورداری از جنبه تکلیف دولت در ایجاد زمینههای مورد نیاز، از تکلیف اعتقادی و دینی نیز برخوردار است به گونهای که فراگیری علم و دانش فریضهای بر هر مرد و زن مسلمان دانسته شده است. (مطهری، 1385) با عنایت به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین، همه افراد بدون هیچ تبعیضی از حیث نژاد، رنگ، جنس و . از حقوق بشری متمتع بوده ودارای کرامت و ارزش مساوی هستند. (ساوری،1383) برابری همه انسانها در بهرهمندی از حقوق بشر و تعهد و التزام دولتها در این زمینه در قوانین اساسی کشورها مورد تأکید قرار گرفته است. (هاشمی، 1392)
آموزش و پرورش هم فینفسه یکی از مهمترین این حقوق میباشد که خود منشأ تحقق حقهای دیگر تلقی میگردد. آموزش و پرورش نقش حیاتی در توانمند ساختن ن و حفاظت کودکان و ن در برابر کار استثماری و زیانبار و بهرهکشیهای دیگر دارد.
حال سؤال اساسی این است که برخورداری همه شهروندان از امکانات یکسان در امر آموزش و پرورش از چه اصول و مبانی ناشی میشود؟ یا اینکه جایگاه فقهی و حقوقی این اصول و مبانی چیست و آثار ناشی از آن کدام است؟ آیا ابعاد بهرهمندی از این حق به صورت عدالت جنسیتی در منابع فقهی با اسناد بینالمللی حقوق بشر به خصوص سازمانهای بینالمللی مرتبط با امر آموزش نظیر یونسکو و یونیسف مغایرت دارد یا خیر؟
نگارنده سعی دارد تا با تجزیه و تحلیل حقوقی و شناسایی اصول و مبانی مربوطه پاسخهای مناسبی به سؤالات فوق ارائه و نسبت به رفع ابهامات موجود به منظور ایجاد زمینههای لازم جهت توسعه عدالت جنسیتی در بهرهمندی از حق آموزش و پرورش را فراهم سازد.
سؤالات تحقیق
آیادر آموزههایدینی اسلام و اسناد بینالمللی حقوق بشر،حقآموزشجنسیتپذیراستیااینکهمختصبهتمامیافراد اعماززنومرداست؟
اصول و مبانی عدالت جنسیتی از منظر فقه و حقوق بشر در زمینه حق افراد بر آموزش و پرورش کدامند؟
آیا معیارها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقهی، حقوق موضوعه و اسناد بینالمللی حقوق بشر در زمینه پرورش و تربیت همخوانی کامل دارد؟
فرضیههای تحقیق:
بهنظر میرسد آنگونه که در آموزههای دینی و اسناد بینالمللی حقوق بشر آمده حق آموزش جنسیتپذیر نبوده و همه افراد اعم از زن ومرد را در برمیگیرد.
بهنظر میرسد فطری، جهانشمول و رایگان بودن از اصول و مبانی عدالت جنسیتی در حق افراد بر آموزش و پرورش است.
بهنظر میرسد معیارها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقه اسلامی، حقوق موضوعه و اسناد بینالمللی حقوق بشر همخوانی کامل ندارد.
اهداف تحقیق:
در رساله تحقیقی حاضر سعی شده است که با مطالعه و بررسی معیارها و شاخصهای عدالت جنسیتی در امرآموزش و پرورش درفقه اسلامی و نظام بینالمللی حقوق بشر بهرغم گریزناپذیر بودن آموزش برای برخورداری انسانها از سایر حقوق بشر، محتوای این حق تبیین و بررسی گردد. یکی از انگیزههای مهم این تحقیق،اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینههای فرهنگی عدالت جنسیتی و آموزش و پرورش افراد میتوان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی دست یافت تا بتوان در سطح ملی و بینالمللی به تفاهم نسبی بیشتر در خصوص این حق بنیادین بشری رسید.همچنین با بررسی قوانین موضوعه ایران جنسیتپذیری یا عدم جنسیتپذیری دورههای آموزشی مورد کنکاش قرار گرفته است.
– هدف اصلی: تبیین اصول و مبانی عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش از دیدگاه حقوق موضوعه، فقه اسلامی و کنوانسیونهای بینالمللی.
– هدف فرعی: شناسایی معیارهای تحقق تفاهم نسبی بیشتر بینالمللی در خصوص عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش
اهمیت و ضرورت تحقیق:
علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در عرصه علم و فنآوری باید اذعان نمود که هنوزشاهد عجز و درماندگی بشر در نگاه عادلانه و نوع دوستانه و رعایت حقوق بشر در روابط فردی انسانها، برداشتهای مذهبی و یا در ارتباط با دولتها هستیم، درست است که در دهههای اخیر اقدامات مهمی در راستای نیل به اهداف حقوق بشر و رفع تبعیضهای جنسیتی خصوصاً در زمینه آموزش وپرورش صورت گرفته، ولی هنوز زنها سهم بیشتری از رنجها و ظلمها و محرومیتها را دارند.
آیا آنان قربانی باورهای فرهنگی و مذهبی هستند که زن را به دلیل زن بودن جنس دوم میشمارد و او را موجودی با کارکردهای خاص جنسیتی میبیند؟ پژوهشهای متعدد درباره حقوق ن حاکی از آن است که تفاوت بین آنچه در اسناد و قوانین و احادیث و روایات وجود دارد و آنچه اجرا میشود، به دلایل مختلف زیاد است که بخش اعظم این دلایل فرهنگی و تاریخی است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته، مشاهده میشود که یک ساختار فرهنگی خود برآیندی از ساختارهای تاریخی و فرهنگی دیگر میباشد که مردم و جامعه را بهجای آنکه برآشوبد، وادار به پذیرش اشکال مختلف تبعیض میکند که پذیرش تبعیض جنسیتی در موضوع آموزش و پروش یکی از این فرآیندهااست.
چرا که توجیهاین نظامهای نابرابر فقط در کتابها و لابهلای سخنان متفکران مدافع نظم موجود اتفاق نمیافتد، بلکه در باورهای دینی گرچه عادلانه در ضرب المثلها، نحوه تربیت کودکان، رفتارهای روزمره و خلاصه از هزاران طرق مختلف تصویری، کلامی و غیر کلامی انتقال یافته و تبدیل به باور میشود. بهطوری که ن خود نمیفهمند که حامل آن هستند و ناخواسته این توجیهات را به کار میبرند. (عظیمی نژادان، 1389)
یکی از دلایل و انگیزههای مهم این پژوهش، اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینههای فرهنگی عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش، خصوصاًآموزش افراد در این زمینه میتوان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی رسید.
چرا که توجه نکردن به حقوق ن که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و در شکلگیری نیمی دیگر جامعه سهم بهسزا و موثری دارند، منجر به عدم تعادل جامعه، کندی آهنگ رشد و توسعه و عدم دستیابی به جامعه ایدهآل میگردد.
پژوهش در موضوع عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش بدین لحاظ از اهمیت ویژه برخوردار است که مسأله تبعیض به هر علتی بهویژه در امر آموزش و تربیت، موجب تحتالشعاع قرار گرفتن تمامی حقوق انسانی افراد میگردد و باعث میشود زن از تمامی حقوق خویش محروم گردد.
7.روش تحقیق
با توجه به اینکه منابع این تحقیق کتابخانهای میباشد، بدین صورت که با مطالعه کتب و مقالاتی که درباره تساوی و تفاوتهای جنسیتی در باب آموزش و پرورش و نیز کتب حدیثی، فقهی و حقوقی که در زمینه آموزش و پرورش نوشته شده، پرداخته و به گردآوری آیات و روایات که علمآموزی زن و مرد را بیان میکند پرداخته شده و با روش انجام تحقیق توصیفی، اسنادی با تحلیل محتوا میباشد.
محدودیتهای تحقیق:
انجام پروژه تحقیقی با عنوانعدالت جنسیتی در آموزش و پرورش در فقه و حقوق بشر، بهدلیل تازگی موضوع با محدودیتهای متعددی مواجه بوده است که بهعنوان دانشجو و برحسب وظیفه تمام تلاش خود را برای فائقآمدن بر آنها اعمال نمودم که اهم آنها عبارت بود از:
درباره این سایت